هنوز بهترین بازی من را ندیدهاید
شمارهی هشت برایم خوش شانسی میآورد
سایت اختصاصی علی کریمی که هنوز برای تمامی هواداران غیر فارسی زبان او ناشناخته است، اطلاعاتی را در مورد خرید ارزشمند تابستان بایرن مونیخ در اختیار میگذارد، اما تنها با زبان بومی ستارهی میانی ایران معرفی میشود.
به نقل از سایت بایرن مونیخ، هر چند کریمی تصمیم دارد در سایتش زبانهای انگلیسی و آلمانی را نیز برای هواداران روز افزون اروپا و جهانی خود بگنجاند اما، سایت بایرن مونیخ منتظر نماند و نشست اختصاصی مفصلی را با این بازیکن بیست و شش ساله ترتیب داد. کریمی در این گفتوگو دربارهی خودش، زندگی جدیدش در مونیخ و اهدافی که تصمیم دارد در بایرن به آنها برسد گفته است.
- صبح به خیر علی، به تازگی شنیدهایم که تو هنگامی که وارد رختکن تیم شدی به آلمانی سلام کردی. این زبان را خوب یاد میگیری؟
* میتوانم برای احوالپرسی چند کلمهای آلمانی حرف بزنم، اما نه خیلی زیاد. باید سعیم را بکنم و تعداد کلمههایی را که یاد میگیرم بالا ببرم، اما به سبب حضور در تمرین و بازی تا کنون وقت زیادی برای این کار نداشتهام.»
- در ظاهر به نظر نمیرسد که این امر مشکلی را برای تو در زمین تمرین با هم تیمیهایت بوجود آورده باشد، آیا به راستی فکر میکردی این قدر زود در بایرن جا بیافتی؟
* من حرفهایام، پس هر چه زودتر خو گرفتن با محیط جدید جزوی از کار من است. البته باید بگویم در ابتدا کمی مشکل بود. اعضای تیم و سرمربی همه کاری کردند که من حس خوبی داشته باشم؛ این خیلی کمک کننده بود. از این بابت بینهایت متشکرم.»
- آیا هنوز جا برای پیشرفت بیشتر داری؟ آیا میتوانی بهتر از آنچه ما دیدهایم بازی کنی؟
* البته که میتوانم. باید به کارم ادامه دهم و تلاش بیشتری کنم، چرا که هنوز به تجربهی بیشتری نیاز دارم. بیتردید هنوز بهترین نمایش مرا ندیدهاید.
- تو شمارهی هشت بایرن را انتخاب کردی، چرا؟
* من هشتم نوامبر به دنیا آمدم و همیشه در باشگاههای قبلی پیراهن و تیم ملی شماره هشت را پوشیدهام، امیدوارم این شماره در بایرن برایم شانس بیاورد. میخواهم فکر کنم که برای بایرن، شمارهی هشت خوبی خواهم بود.
- فلیکس ماگات تو را در جاهای مختلف زمین به کار گرفته است. جایگاهی هست که بیش از همه دوست داشته باشی؟
* من یک مرد میانیام و تا کنون نقش بازیساز را در میانهی زمین داشتهام، اما پایان روز، سرمربی است که تیم را انتخاب میکند و او بهترین داوری را در مورد تواناییهایم میکند. همیشه نهایت سعیم را در هر جایگاهی که به من بدهند، خواهم کرد.
- این فصل، رقابت در خط میانی خیلی زیاد شده است. چطور با حریفهایت کنار میآیی؟
* من با هیچ کس در رختکن مشکل ندارم. ما به عنوان همتیمی در کنار هم کار میکنیم. میدانید که ما برای گرفتن جایگاه میانهی زمین با یکدیگر مبارزه میکنیم، اما به هم احترام میگذاریم و سعی میکنیم باشگاهمان را به موفقیت برسانیم.»
- این نخستین باری است که خارج از آسیا بازی میکنی. چه تفاوتهایی وجود دارد؟
* بوندسلیگا یکی از سطح بالاترین لیگهای دنیا است. تفاوتها خیلی زیاد است و با برنامهریزی، تمرین، امکانات و سازماندهی شروع میشود. هرگز شباهتی با باشگاههای گذشتهام ندارد.
- چرا تصمیم گرفتی به بایرن بیایی؟ گروههای دیگری هم به تو علاقهمند بودند.
* در طول چهار سالی که در دوبی بودم پیشنهاد زیادی دریافت کردم، اما هیچ یک به مانند پیشنهاد بایرن مونیخ را جلب نکرد. همیشه میگفتم هنگامی که وقت انتقالم به اروپا فرا برسد، باید به یکی از تیمهای پیشرو بروم که آن بایرن بود. با رسیدن پیشنهاد بایرن یک دقیقه معطل نکردم. خیلی سریع تصمیم گرفتم.
- آیا این روزها هواداران ایرانی تو بازیهایت را دنبال منی کنند؟
* بایرن هواداران ایرانی زیادی داشت، چرا که علی دایی و وحید هاشمیان هم اینجا بازی میکردند. طبیعی است که مردم بیشتری برای تماشای فوتبال به اینجا بیایند. تلویزیون ایران تمام بازیهای لیگ قهرمانان اروپا را زنده پخش میکند و مردم میتوانند ایرانیهایی را که در بوندسلیگا بازی میکنند، نیز ببینند.
- اوقات فراغتت را چگونه میگذرانی؟
* دوست دارم به مرکز شهر بروم و کمی خرید کنم، اما بیشتر وقتم را صرف بدنسازی میکنم. میخواهم آمادهترین بدن را برای مسابقات داشته باشم و در تمرینها نمایشی خوبی از خود نشان دهم.
- تا کنون خانوادهات به مونیخ آمدهاند؟
* هنوز نه. انتظارم دارم تا چهار یا پنج هفته دیگر بیایند. تا کنون پول موبایلم خیلی زیاد آمده است (با خنده).
- سال آینده جام جهانی در آلمان برگزار میشود. ایران به این بازیها راه یافته است. تو در جام جهانی به چه چیزی میتوانی دست پیدا کنی؟
* اکنون پیشبینی سخت است. امیدوارم فدراسیون فوتبال ایران همه چیز را خوب سازماندهی کند و برای این تورنمنت آماده شویم. بیتردید بدتر از ژاپن و کرهی جنوبی نیستیم، چرا که آنها در جام جهانی گذشته خیلی موفق بودند. باید از گروهمان صعود کنیم. امیدوارم خوب بازی کنم و به موفقیت گروهم کمک کنم.
- اگر به فرض در دیدار افتتاحیهی نهم جون در آلیانس آرنا برابر آلمان قرار بگیری چه میکنی؟
* شگفتانگیز و بینظیر است. آرزویم به حقیقت میپیوندد.
- پس بیا در این صورت امیدوار باشیم مساوی کنیم. از این که با ما گفتوگو کردی متشکریم و در بایرن برای آرزوی موفقیت میکنیم.
"شما ببینید در اینجا تیم های حریف بسته به شرایط بازی ترفند های متفاوتی دارند. مثلا همین نورنبرگ چیزی برای از دست دادن نداشت و واقعا خطرناک بازی می کرد. کریمی به خوبی بازی در شرایط مختلف را تجربه می کند و در هر بازی با ریزه کاری های جدید تری آشنا می شود. باز در همین بازی اگر دقّت کنید بازیکنانی مثل سالی حمیدزیچ، دایسلر، سانتا کروز، زی روبرتو، مهمت شول و ینس یرمیس روی نیمکت نشسته بودند. این ساده انگاریست اگر فکر کنیم اینها همینطور بیکار و بی انگیزه نشسته اند تا کریمی به میدان برود. اینجا رقابت واقعا میلی متری است."
**در مصاحبه ای که روزنامه اشپورت بیلد با دایسلر انجام داده بود از او در مورد ذخیره نشینی پرسیده بود و اینکه نظرش در مورد کریمی که به تازگی از یک لیگ غیر حرفه ای آمده و در چند بازی اخیر از ابتدا در ترکیب تیم قرار گرفته است چیست، دایسلر در پاسخ گفت: «علی کریمی بازیکن بزرگ و لایقی است و استاندارد های لازم برای بازی در سطح اروپا را دارد.»
دایسلر سپس از شخصیت علی کریمی تمجید کرده بود و گفته بود او بازیکنی دوست داشتنی است و از ذخیره نشینی در حالی که کریمی به زمین می رود به هیچ وجه ناراحت نیست.
**در مسیر ورود بازیکنان به ورزشگاه فرش بزرگ چهارصد متری ایرانی خودنمائی می کرد. مدیر باشگاه نورنبرگ که صاحب یکی از بزرگ ترین شرکت های فروش فرش است این فرش ایرانی را به نمایش گذاشته بود. علی کریمی در این مورد گفت: "هنگامی که از روی این فرش رد می شدم احساس غرور و شادی عجیبی داشتم و وقتی که به دیگر بازیکنان تیم می گفتم این فرش که دو تن وزن دارد با دست بافته شده است بسیار تعجب می کردند."
«گزارش ویژه سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا درباره علی کریمی»
دل کندن از یک قاره و رفتن به قارهای دیگر برای هیچ کس به خصوص بازیکن حرفهای فوتبال کار سادهای نیست. تغییرات اساسی در آب و هوا، فرهنگ و شیوه بازی سبب میشود حتی سرآمدهای این رشتهی ورزشی نیز همه چیز را فراموش کرده و به محیطی آشناتر بروند.
سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) امروز نوشت:« در گذشته انتقال از شرق به غرب برای خیلی از فوق ستارههای آسیا مشکلی درد سرساز بود. تلاشهای «مامینگوا» بازیکن چینی، کیاتیسوک سناموانگ تایلندی و سامی الجابر از عربستان سعودی برای ماندن در اروپا با شکست روبرو شد.
اکنون خوشبختانه بازیکنهایی چون پارک جی سونگ در منچستر یونایتد، جونیچی ایناموتو در وست برموویچ
آلبیون و شونسوکه ناکامورا در سلتیک، خود را در تیمهاشان جا انداختهاند در حالی که بازیکنهای گذشته دچار مشکل میشدند.
علی کریمی با درخشش روز افزون و شروع موفقیتهایش در بایرن مونیخ یکی دیگر از خبرسازترین مردان قاره کهن شد. بازیکن تنومند سالهای دور پرسپولیس تهران خیلی زود خود را با هیاهوی بوندسلیگا وفق داد و با به دست گرفتن نقش محوری در میانه زمین بایرن همه را متعجب کرد.
در حالی که روزنامههای آلمانی با وسواس زیاد مشغول ایجاد علاقهای شدید برای کریمی بیست و شش ساله بودند، بایرن مونیخ بلافاصله پس از گل نخست مهره اصلی تیم ملی ایران و علمکرد درخشانش در دیدار برابر بایرلورکوزن، نام او را در قلب هوادارانش دید. «جادوی تهران» اعتقاد کاملش را به نظر فلیکس ماگات که توانایی های او را در جایگاههای مختلف به کار گرفته، نشان داد:
« من یک مرد میانیام و بیشتر نقش بازیساز را در مرکز زمین دارم اما در آخر سرمربی است که ترکیب اصلی تیم را انتخاب و در مورد توان من بهترین داوری را میکند. همیشه نهایت سعیام را میکنم تا خواسته مربی را برآورده کنم.»
با وجود آن که سران الاهلی امارات بارها قرار گرفتن در ترکیب اصلی را به کریمی وعده میدادند، شماره هشت ایران اروپا را برگزید. او که همواره از جلب توجه دیگران سرباز زده، مبارزه سختی را برای پوشیدن پیراهن قرمزها آغاز کرد.
بازیکن سال آسیا باور دارد که رقابت جدای از مشکلاتی که سر راه دارد باعث بالا رفتن روحیه تیمی در «آلیانس آرنا» میشود:« در رختکن با کسی مشکل نداریم. ما در یک تیم هستیم و با هم تفاهم داریم. روشن است که باید برای ثابت بازی کردن مبارزه کنی ولی ما برای یکدیگر احترام قائلیم و تلاش میکنیم باشگاه موفقی را بسازیم.»
کریمی در واکنش به کسانی که پیش بینی میکنند او بهترین بازیکن تاریخ قهرمان بوندسلیگا میشود و حتی به دستاوردهای چشمگیرتری نسبت به علی دایی در فصل 99 ـ 1998 دست مییابد، حرفی جز قدردانی بر زبان نمیآورد: « بوندسلیگا یکی از سطح بالاترین لیگهای جهان است و تفاوتهایش در سازماندهی، برنامهریزی و امکانات تمرینی با دیگر کشورها زیاد است. بایرن بهترین تسهیلات را دارد و هرگز با باشگاههای پیشینم قابل مقایسه نیست. در طول چهار سال بازی در دوبی پیشنهادهای جالبی دریافت کردم اما هیچ یک به اندازه پیشنهاد بایرن نظرم را جلب نکرد. همیشه میگفتم تمایل برای رفتن به اروپا باید برای پیوستن به تیمی سرشناس باشد که بایرن همان تیم است. با دیدن پیشنهاد ماگات تردید نکردم و زود تصمیم گرفتم.»
خو گرفتن با جوی متفاوت با آنچه ما بهآن عادت داریم دشوار است اما کریمی خیلی زود در یکی از سختترین لیگهای قاره سبز جا افتاد:
« هر چند در ابتدا مشکل داشتم، اما من حرفهایام وهر چه سریعتر آشنا شدن با محیط جدید جزوی از کارم است. اما همه از جمله سرمربی و هم تیمیهایم کمک زیادی به من کردند که از آنها بسیار متشکرم.
میتوانم بهتر از این هم بازی کنم. باید تجربهای بیشتر کسب کنم و به تلاشم برای هر بازی ادامه دهم. شکی ندارم هنوز بهترین بازی من را ندیدهاید.»
«در ایران بسیاری از افراد پس از آن که متوجه شدند من باید زیر نظر ماگات تمرین کنم لبخند کنایهآمیزی زدند.»
کارشناسان فوتبال در آلمان، کریمی را یک نابغهی شلخته معرفی کردهاند. اما او خود میگوید:« من با این نظریه موافق نیستم. من نه نابغه هستم و نه بازیکنی که اهل تمرین کردن نباشد. در امارات توقعات آنقدر بالا نبود، اما من قبل از پیوستن به بایرن مونیخ به صورت پنهانی تمرینات ویژهای را انجام میدادم؛ به همین دلیل نگران تمرینات مشکل ماگات نبودم. من در تمرینات پیش از فصل به طور کامل تمرین کردم و بدنم نیز به طور کامل جواب داد.»
گارسون غذایی را روی میز گذاشت که اسم آن قورمه سبزی بود. گارسون گفت:« یک غذای کاملا سبک.»
کریمی پس از نگاه به این غذای ایرانی چشمانش برق زد: «من معمولا یا ماکارونی میخورم یا برنج. اما یک بار در هفته غذای ایرانی را حتما باید بخورم.»
در تهران پدر و مادر کریمی نسبت به پسرشان احساس غرور میکنند. پدر کریمی که یک کارمند بازنشسته است نقشههای دیگری برای او در سر داشت. کریمی میگوید: «پدر و مادر من میخواستند که یا پزشک شوم یا مهندس. البته شاید میتوانستم خواستهی آنها را برآورده کنم. اما وقتی در خیابان و زمین خاکی معجزهی توپ من را آلودهی خود کرد ناگهان متوجه شدم که کار من فوتبال است. به همین دلیل وارد باشگاه شدم و ادامه دادم.»
همزمان با فوتبال، نمرات علی کریمی در مدرسه سیر نزولی طی میکرد و بعد از گرفتن دیپلم مشخص شد که کریمی فوتبالیست میشود نه پزشک. به هر حال ماگات روی او حساب ویژهای باز کرده است. کریمی باید در لحظات حساس پاسهای عمقی مرگبار بدهد. کاری که مهمت شول پیش از مصدومیتش سالهای سال آن را انجام میداد. کریمی میگوید:« من عاشق این پاسها هستم و از پاس گل بیشتر از زدن گل احساس لذت میبرم.»
کریمی گرچه بازیکن سرزنی نیست اما هد زدن جایگاه ویژهای برای او دارد. کریمی در برابر کرهی جنوبی در رقابتهای جام ملتهای آسیا دو گل را با سر زد. او میگوید: «من زیاد در هجده قدم حریف نمیروم و به هیچ وجه بازیکن سر زن نیستم. اما جالب این است که هر وقت توپ روی سر من فرود میآید آن توپ به گل تبدیل میشود.»
مسوولان بایرن تقاضای ماگات را بدون پرداخت پولی قبول کردند و کریمی را به این تیم آوردند. در هفتهی اول تمرین همتیمهای او از هنرش و کارهای تکنیکیاش متعجب شده و او را تشویق میکردند. به واقع کریمی معجزهای از داستان هزار و یک شب است. نکتهی جالب این است که ماگات کریمی را در نقش هافبک دفاعی به کار گرفت و جالبتر این که این مرد تکنیکی نشان داد که میتواند تکل هم بزند. در بازی برابر لورکوزن کریمی در نقش هافبک وسط و گوش چپ پاسهایی می داد که در سطح بالای جهانی بود مانند پاس گل او به روی ماکای در این دیدار. او میگوید: «پاسهای بلند را خیلی دوست دارم. البته مهاجمان باید به موقع حرکت کنند. به همین دلیل آن گل هنر ماکای بود. در فوتبال امروز دنیا بازیکنان جای مشخصی ندارند و اگر ماگات نیز بخواهد حاضرم که در پست دفاع آخر بازی کنم.»
کریمی حتی به باران تابستانی مونیخ نیز علاقهمند است. او میگوید: «من عاشق باران هستم. هوا تمیزتر میشود و اکسیژن بیشتری به بدن انسان میرسد. به ویژه در هنگام بازی دوست دارم همیشه باران ببارد.» اما این سوال باقی است که آیا همسر او و دو بچهی وی نیز که ماه آینده به مونیخ میآیند آیا از هوای بارانی مونیخ لذت میبرند یا خیر؟
یکی از مشکلات کریمی در مونیخ نظم و ترتیب در ترافیک این شهر است. کریمی میگوید: «در تهران مسالهای نیست که رانندهها در میان دو خط حرکت کنند و همه میدانند که ماشین بعدی از چه مسیری حرکت خواهد کرد اما در مونیخ این طور نیست و باید به طور منظم از راست به چپ حرکت کنی.»
کریمی یک آئودی دارد و هنوز نوع رانندگیاش ایرانی است. این بر خلاف وحید هاشمیان هموطنش است که به رانندگی در آلمان عادت کرده است. او به قدری به فرهنگ رانندگی در آلمان عادت کرده که پس از سفر به تهران از ترافیک این شهر چنان وحشت داشت که حاضر به رانندگی نشد و برای رفت و آمد تنها از تاکسی استفاده میکرد. اما ظاهرا کریمی از هیچ چیز به جز ماگات نمیهراسد. او میگوید: «من حتما باید هر روز به موقع سر تمرین حضور داشته باشم.»
در جشن اکتبر (بزرگترین جشن باشگاه بایرن مونیخ) کریمی بر خلاف دیگران کوکا و لیموناد را بر سایر نوشیدنیهای دیگر ترجیح میدهد. او میگوید: «یک کوکای خنک یا یک شربت آبلیمو.»
! (مادر علی کریمی): دوست داشتم علی دکتر شود!
چندی پیش فوتبال ایران افتخار بزرگ دیگری در سطح قاره کهن کسب کرده و عنوان مرد سال آسیا به یکی از بازیکنان شایسته ایرانی تعلق گرفت و حالا شاهدیم که سلطان فوتبال آسیا به بایرن پیوسته است. کسی که بازی اش همگان را به یاد اعجوبه ای به نام «دیگو مارادونا» می اندازد و دریبل هایش بازی رونالدو برزیلی را تداعی می کند. بی دلیل نیست ساکنان قاره کهن و فوتبالدوستان آسیایی او را جادوگر و اعجوبه خطاب می کنند و همه از دیدن بازی اش لذت می برند. کسی که به تعبیر زیبای یکی از ورزشی نویسان جوان «اگر بخواهد قادر است خودش را هم دریبل بزند و در بالاترین سطح فوتبال دنیا بازی کند.» او کسی نیست جز علی کریمی مهاجم تکنیکی و ارزشمند تیم ملی و باشگاه بایرن مونیخ.. با مادر مرد سال فوتبال آسیا گفتگو کردیم که آن را می خوانید:
خانم کریمی، ابتدا خودتان را معرفی کنید؟
من حوریه آببند پاشاکی هستم، 52 سال از خدا عمر گرفته ام و پنج فرزند دارم و علی فرزند سومم است.
قبل از آغاز گفتگو، کسب عنوان مرد سال فوتبال آسیا توسط علی کریمی را به شما و خانواده تان تبریک می گوییم شما فکر می کردید، علی با وجود دو رقیب پر نفوذ بتواند این افتخار را کسب کند؟
من می دانستم علی به این افتخار دست پیدا می کند چون دلم خیلی روشن بود. آن روز وقتی قرار بود مرد سال آسیا را انتخاب و معرفی کنند من از صبح پای تلویزیون نشسته بودم و در اولین بخش خبرهای ورزشی خبر این موفقیت بزرگ را شنیدم و شکر خدا را به جای آوردم.
بعد از اطلاع از انتخاب علی و حالا پیوستنش به بایرن اولین کاری که کردید چه بود؟
خیلی خوشحال بودم و می خواستم به علی هم تبریک بگویم اما به او دسترسی نداشتم، بنابراین به منزلش در امارات زنگ زدم و با عروسم صحبت کردم. گفتم می خواهم با علی حرف بزنم عروسم گفت مادرجان به محض اینکه علی آمد با شما تماس می گیریم. به عروسم گفتم قبل از هر چیز برای پسرم اسفند دود کند چون خیلی خوش تیپ و خوشگل شده بود(با خنده) ترسیدم او را چشم بزنند.
معمولاً هر چند وقت یکبار علی را می بینید؟
بستگی به بازی تیم ملی دارد. اگر بازی های تیم ملی زیاد باشد. علی هم زود به زود می آید، امسال هم خدا را شکر علی را بیشتر از سالهای پیش دیدیم.
معلوم است عروس و نوه هایتان را خیلی دوست دارید اینطور نیست؟
خیلی زیاد همسر علی، خانم خوب و مهربانی است و از او خیلی راضی ام. وقتی پنج سال پیش علی خواست به خواستگاری او برویم من و پدرش به دلیل اینکه علی دو تا برادر مجرد بزرگتر از خود داشت، مخالفت کردیم و با انتخاب او موافق نبودیم، اما اصرار علی ما را هم راضی کرد و خوشبختانه این وصلت سرگرفت و خدا را شکر عروس خوب و مهربانی نصیب ما شده است از دو پسر علی هاوش و کیارش هم که هر چی بگویم کم گفتم. به خصوص هاوش که کپی بچگی های علی است و تمام خصلت ها و شیطنت های دوران کودکی پدرش را به ارث برده است!
از دوران کودکی علی بگویید، چطور بچه ای بود؟
پر جنب و جوش و سرشار از انرژی. فکر و ذکرش فوتبال بود. در دوران کودکی و نوجوانی تا دلتان بخواهد شیشه همسایه ها و خانه مان را شکسته است. خلاصه همه اهل محل از دست فوتبال و علی و دوستانش آسایش نداشتند (با خنده)
فکر می کردید همین بچه شلوغ و پر سر و صدا روزی یکی از بهترین فوتبالیستهای دنیا و آسیا و عضو یکی از بزرگترین باشگاههای جهان شود؟
راستش را بخواهید هرگز فکر نمی کردم علی روزی در فوتبال این اندازه مطرح و معروف شود. اما خودش تلاش کرد و خدا هم کمکش کرد و به چیزی که می خواست رسید.
دوست داشتید علی چه کاره شود؟
من هم مثل خیلی از پدر و مادرها دلم می خواست فرندانم دکتر و مهندس شوند. علی هم تا سوم راهنمایی خیلی خوب درس می خواند و شاگرد زرنگ بود، اما بعد از آن درسش افت کرد و تا دیپلم بیشتر نتوانست تحصیل کند.
خب الان از اینکه علی یک بازیکن بزرگ و مشهور شده راضی هستید؟
چرا که راضی نباشم. بالاخره خواست و حکمت خدا این بوده که علی اینطوری به کشورش خدمت کند. علی با گلها و بازی خویش برای مردم شادی می آورد و ما هم از شادی مردم خوشحال و راضی هستیم.
رفتار علی با شما و خواهر و برادرانش چطور است؟
خیلی خوب. علی بچه خانواده دوست و احساساتی است. تنها عیب او این است که زود عصبانی می شود، اما عصبانیت اش هم لحظه ای است خیلی زود همه چیز را فراموش می کند.
برخورد مردم با شما به عنوان خانواده یک قهرمان ملی چگونه است؟
مردم به خصوص هم محله ای هایمان به ما خیلی لطف دارند. همیشه جویای حال علی هستند. حتی همسایه های استقلالی هم علی را دوست دارند و ما را مورد لطف قرار می دهند.
الان صحبت از رفتن علی به آلمان و بازی کردن به همراه بایرن در لیگ های اروپایی است، شما در این باره چه نظری دارید؟
با اینکه دوری علی برایم خیلی سخت است اما هیچ وقت نخواستم مانع پیشرفت او شوم. البته خود علی هم تا حالا به خاطر نزدیکی امارات به ایران تاکنون نخواسته به اروپا برود ولی این بار به نظر من بهتر است برای پیشرفتش در لیگ های اروپایی بازی کند.
اگر قرار باشد به بهترین بازیکنان آسیا یک نصیحت مادرانه بکنید به او چه می گویید؟
از علی و همه فرزندانم می خواهم در زندگی راه درست را در پیش بگیرند و به هر مقامی که رسیدند مردم را فراموش نکنند.