ستاره‌ای که باید دوباره بدرخشد

درباره علی کریمی، تمام حرف را خود علی کریمی زده است:خوب نبودم اما بد هم بازی نکردم. و ما از علی کریمی انتظار داریم خوب هم باشد و بهترین بازی را انجام بدهد چه برای تیم ملی و چه برای بایرن مونیخ. اشکال بزرگ بازی علی کریمی، بی‌اشتهایی اوست. او میل به شرکت بیشتر در بازی را ندارد. علی گرم و پرحرارت بازی نمی‌کند. او در جریان بازی همه آنجاها که باید باشد، نیست. انگار قرار است بعد از هر بازی- که این روزها و از ماه‌ها پیش انجام می‌دهد- بلا‌فاصله در دو بازی دیگر هم شرکت کند. 

علی کریمی را در حالی می‌بینیم که انگار دارد انرژی‌اش را ذخیره می‌کند و این ربطی به چند و چون بازی کردنش با توپ ندارد. در اصل بازی بدون توپ علی اشکال دارد. از این بابت، کریمی را در روزهای اول که با پیراهن بایرن مونیخ می‌دیدیم بیشتر می‌پسندیدیم. 
علی کریمی را در حالی می‌بینیم که انگار دارد انرژی‌اش را ذخیره می‌کند و این ربطی به چند و چون بازی کردنش با توپ ندارد. در اصل بازی بدون توپ علی اشکال دارد. از این بابت، کریمی را در روزهای اول که با پیراهن بایرن مونیخ می‌دیدیم بیشتر می‌پسندیدیم. 

در بازی علی کریمی، چون به توپ می‌رسد پیشرفتگی دیده می‌شود. کریمی دیگر به دریبل‌زدن برای انجام کاری که مورد نظر خود اوست احتیاج ندارد. او قادر است به واسطه آموزه‌های مونیخی، در کمترین زمان توپ را به همبازیان خود بسپارد. کریمی علا‌وه بر این یک پاسور ساده هم نیست، او به لطف تکنیک و هوش سرشارش، بازی را وارد فاز بالا‌تری می‌کند و این مهم را با یک پاس به ظاهر ساده انجام می‌دهد اما لحظه‌شناسی و «به موقع» بودن، مهم‌ترین ویژگی حرکت اوست. 

اشکال کار کریمی از این لحظه آغاز می‌شود:او پاس می‌دهد و بازی را از جانب خودش تمام شده می‌داند.او پاس می‌دهد و منتظر بازی دیگران در جای خود، بی‌حرکت یا در محوطه‌ای به شعاع کم، بسیار کم‌حرکت می‌ماند. به همین سادگی، او خودش را از بازی خارج کرده و تمام ویژگی‌هایش را حبس می‌کند. 



در نگاه اول، بازی علی کریمی مقابل کره شمالی یک بازی خنثی و کم‌اثر بود. در بازبینی فیلم بازی می‌بینیم که آش به این شوری هم نیست. او را می‌بینیم که پاس های زیادی می‌دهد که همه سالم و همه درست هستند اما علی کریمی در پاس دادن به اندازه علی کریمی فعال نیست. او انگار خودش را از بازی کنار می‌کشد که البته چنین نیست، یعنی این کنار کشیدن ارادی نیست، بلکه خصلتی است. اقتضای طبیعت <ندو>ی بازی‌اش همین است.

در بازی کریمی، ویرایش آلمانی و مونیخی را می‌توان به خوبی دید. او دیگر با توپ زیاد کار نمی‌کند. چون بدون توپ کم می‌دود و یواش می‌دود، در لحظه‌های خاصی در بزنگاه‌های کلیدی، حضوری ندارد و این تمام اشکال امروزی مردی است که باید بهترین بازیکن تکنیکی تمام قاره آسیا باشد.کریمی، امروز نیازی به استفاده از تکنیک والا‌ و مهارت تکنیکی‌اش ندارد اما او باید با همین دو حربه(تکنیک و مهارت‌های تکنیکی) در هر حمله، برای تیم ملی - و برای تیم بایرن نیز- لحظه‌های خاصی پدید آورد. 

خلا‌قیت کریمی و بازی خودبه‌خودی و حرکات غریزی ‌او وقتی دور از توپ است و خود را در دسترس سایرین قرار نمی‌دهد، نه آن که به درد تیم نمی‌خورد که اصلا‌ً امکان بروز پیدا نمی‌کند.با علی کریمی باید حرف زد. بازی امروزه کم غلط او، نیاز به یک «اراده‌محوری» در خود او دارد.


کریمی باید بداند که چکارها از او سر می‌زند و چکارها را هنوز انجام نداده است. کریمی را باید به «چالش با خود» وا داشت. او باید درون فوتبالش را بکاود و از دل فوتبال کریمی - که هنوز یک دهم آن را عرضه نکرده است- چشمه‌های بیشتری را بیرون بریزد. درباره کریمی به سادگی نباید گذشت.